هفته های آخر
سلام شریفه بانوی من. حسابی وروجک شدی و دائما در حال ورزش کردنی. آبجی جون و داداشی گاهی میشینن خیره میشن به تکون خوردنات و کلی ذوق میکنن. داداشی برات سوره توحید میخونه و منتظر میمونه تکون بخوری.و البته چشم انتظارش نمیذاری انتظار هفته های تولدت هم از انگشتای یک دست کمتر شده. اگر مثل آبجی جون 38 هفته به دنیا بیای، چهارهفته دیگه تو بغلمونی فدای قدمات بشم. امیدوارم همین تاریخی که انتظار دارم به دنیا بیای تا موقع امتحانات پایان ترمم مشکل نداشته باشم. خیلی بی صبرانه منتظرتیم مخصوصا آبجی جون و داداشی.